بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
..
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ
گفت آگاهى فقط نزد خداست و آنچه را بدان فرستاده شدهام به شما مىرسانم ولى من شما را گروهى مىبینم که در جهل اصرار مىورزید .
..
امشب
ساعت نمیدانم چند است
اما کسی دست برده توی سینهام
تا چیزی را
تا چیزی را از تپیدن باز بدارد !
..
راست
آسمانم ، شاخه درخت گردو و گاهی کلاغ بازیگوش
چپ
عادتم ، خواب و تو با موهای کوتاه و پیراهن آبی
بالا
نگاهم ، سقف و رویاهای ناتمام
پایین
بالشم ، ساعت و زمین !
..
نشست . با ترس و تردید
۲۵سال با موهایی بلند تا زیر کمر
و حالا ذول زده به آینه و منتظر
موهایی کوتاه تا زیر گردن
پرسید : می خوای ببافمش تا ببریش ؟
گفت : نه !
..
انداختم توی چاه ، هنوز هم نتونستن درش بیارن ..
.
جایی که عقل تموم میشه ، امید آغاز میشه
و اما عشق ..
..
در آغاز هیچ نبود ، کلمه بود ،
کلماتی که پاره های بودن آدمی اند .. *
.
ماه بالای سرم
چشم بود و اشک ، شاید شوق
دل بود و تمنا ، شاید عشق
من اما نبودم
در پایان هیچ نبود ، کلمه نبود .
* بخشی از نوشته های دکتر شریعتی
..