اگر دل دلیل است ، آورده ایم !
..
مثل ِ بلاتکلیفی
هاج و واج
تو گشادی چشام
پلک بر هم زنم
زبان بر لب
توی اداره
از پنجره
صدای خنده دختربچه های شاد را می شنوم
و شاد می شوم .
از طالع تلخت
قهر کرده ای
آیا ؟
هی
بوده های بی دلیل
حقایق ِ تلخ ِ دشوار ِ ناروا
دوستتان ندارم !
خوابم میآد
هیچوقت نشد بهار را ببینم ..
تا میآم بیدار شم ، تابستان شده .
به خودم اجازه میدم
هر چقدر که بخوام دلم برات تنگ شه
اینقدر که عاشق ترت میشم .
من بهار می شوم ،
تو تنم را پر از شکوفه کن .
صدای قلبم نیست
صدای پای توست که در سینه ام می دوی ..
شال گردن و دوست دارم
نه اینکه گرمم می کنه
کافیه یه دور ، دور صورتم بپیچم
هی حرف بزنم و حرف
هیچکس نمی بینه
گوشی هست که خوب می شنوه !
نه عقل ، نه امید ، نه عشق ..
من و نگاهم
ایستاده ایم
هنوز ..