برادرانه بیا تا که قسمتی بکنیم ..
جهان و هر چه در او هست از تو ، یار از من
" شمس لنکرودی "
گفت : دوست یم ؟
گفتم : دوست ِ دوست
گفت : تا کجا ؟
گفتم : دوستی که " تا " نداره !
..
نشست . با ترس و تردید
۲۵سال با موهایی بلند تا زیر کمر
و حالا ذول زده به آینه و منتظر
موهایی کوتاه تا زیر گردن
پرسید : می خوای ببافمش تا ببریش ؟
گفت : نه !