اینگونه که تو را دوست میدارم می دانم که زندگی زیباست و عشق تو اقیانوسیست که من در آن شنا که می کنم هر بار دوباره جان میگیرم از نوع طلایی و این خواب فراموش شده را در بیداری میگذرانم
چی رو انداختین توی چاه عقل و اگه اینکار رو کردین به نظر من کار خوبی بود چون اگه عشق بیاد عقل می ره و همه چیز درست می شه همیشه این عاقلا کار رو خراب می کنن نظرت چیه؟
سلام. وبت رو دیدم....... من هرروز به وبلاگت سر میزنم ... تو چرا سر نمیزنی ؟؟ بیا به وبلاگم.. یه مطلب توووپ گذاشتم.... پاییز در یک نگاه!!!!! پاییز در یک نگاه!!! پاییز از نظر ستاره*شناختی بین دو نقطهٔ اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی است.
حتما بیای و بخونی چون خیلی باحاله... عکس هم گذاشتم در ضمن اگر نظر ندی کم لطفی شما رو نسبت به ما نشون میده... چون من هر 2 روز یک بای میام به وبت سر میزنم اوکی ؟؟ نظر بدی
اینم آدرس پست پاییز دی یک نگاه: http://iranpix.blogfa.com/post-660.aspx
سلام عزیز و خوب و نازنین ورهائی..= عشق است. انیدوارم که همیشه ژرف و عمیق مثل همیشه و همانند اکنون به دنیا بنگرید... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...
سلام به دوست خوبم من هستم اما کم رنگ اما دلگیر... تا شقایق هست زندگی باید ! پس دعا کن شقایق دلم خشک نشه! از عقل و احساس هردو گریزانم که این به آنسو میکشدم و آن به اینسو... ممنون که یادی از این شمع رو به باد کردی در پناه حضرت حق
و اما عشق ... چه داند که دور بودن را ،تحمل باید به دیده؛ قدم اشک خونین را تحمل باید گمشده ای در دورهاست باید رفت . .... و عقل چه داند که عشق سخنش چیست ؟ عاقلان پی آن نمیگردند که پیداست آنچه نا پیداست را گشتن لازم است
و عشق تنها گمشده ای است که عقل به دنبالش نمیگردد . عاشقی و دیوانگی در کوچه ای نزدیک هم هستند . و عقل به دور از این دو ...
ممنون که سر زدی در ضمن خواستم بگم از اینکه مختصر و مفید مینویس نهایت استفاده رو بردم چون یه دفعه چند تا پست رو با هم خوندم عزیزم شاد باشی و همیشه قلبت پر از عشق
شب ، کنار شعله ی سبز بخاری رفته ام در خویش باغ سبز شعله ها ، شعر دلاویزیست . در من ، امشب چشمه ی احساس می جوشد ، گریه خواهدشد ؟ بوسه خواهد شد ؟ یا گلی بر گور یاران صفا اندیش ؟
سلام نویسنده جوان ! اتفاقی مسیرم خورد اینجا قلمت رو نه ، ولی سلیقه ات رو می فهمم بنا دارم اگه مخالفت بی اثر نکنی (!) لینک کنیم همو اینطوری از یاد نمیریم برقرار باشی بی خبر نذار
زورق خیال
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 ساعت 03:50 ب.ظ
کلید رو می شه پیدا کرد هر چند حرفهایی که می زنیم همیشه واسه دیگران میخواهیم قشنگ جلوه بدیم نمی دونم چی بگم ولی دوستی و عشق کلید نمی خواد چون خودشون کلید همه درها هستند
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اینگونه که تو را دوست میدارم
می دانم که زندگی زیباست
و عشق تو اقیانوسیست
که من در آن شنا که می کنم
هر بار
دوباره جان میگیرم
از نوع طلایی
و این خواب فراموش شده را
در بیداری میگذرانم
سلام
خوبین مرسی از حضور و نظر خوبتون
چی رو انداختین توی چاه عقل و اگه اینکار رو کردین به نظر من کار خوبی بود چون اگه عشق بیاد عقل می ره و همه چیز درست می شه
همیشه این عاقلا کار رو خراب می کنن
نظرت چیه؟
اما من کلید را دور انداخته بودم ...
سلام. وبت رو دیدم....... من هرروز به وبلاگت سر میزنم ... تو چرا سر نمیزنی ؟؟
بیا به وبلاگم.. یه مطلب توووپ گذاشتم.... پاییز در یک نگاه!!!!!
پاییز در یک نگاه!!!
پاییز از نظر ستاره*شناختی بین دو نقطهٔ اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی است.
حتما بیای و بخونی چون خیلی باحاله... عکس هم گذاشتم
در ضمن اگر نظر ندی کم لطفی شما رو نسبت به ما نشون میده... چون من هر 2 روز یک بای میام به وبت سر میزنم
اوکی ؟؟ نظر بدی
اینم آدرس پست پاییز دی یک نگاه:
http://iranpix.blogfa.com/post-660.aspx
سلام دوست عزیزم
ممنون از حضورت
بلاگ قشنگی داری
سلام عزیز و خوب و نازنین
ورهائی..= عشق است. انیدوارم که همیشه ژرف و عمیق مثل همیشه و همانند اکنون به دنیا بنگرید... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...
سلام به دوست خوبم
من هستم اما کم رنگ اما دلگیر...
تا شقایق هست زندگی باید ! پس دعا کن شقایق دلم خشک نشه!
از عقل و احساس هردو گریزانم که این به آنسو میکشدم و آن به اینسو...
ممنون که یادی از این شمع رو به باد کردی
در پناه حضرت حق
سلام فرانک جون.مرسی بابت تبریکت دوستم.
"انداختم توی چاه ، هنوز هم نتونستن درش بیارن .."
looooool دمت گرم کارت عالی بود دوستم.
و اما عشق ...
چه داند که دور بودن را ،تحمل باید
به دیده؛ قدم اشک خونین را تحمل باید
گمشده ای در دورهاست باید رفت .
....
و عقل چه داند که عشق سخنش چیست ؟
عاقلان پی آن نمیگردند که پیداست
آنچه نا پیداست را گشتن لازم است
و عشق تنها گمشده ای است که عقل به دنبالش نمیگردد .
عاشقی و دیوانگی در کوچه ای نزدیک هم هستند .
و عقل به دور از این دو ...
وابتدای دیوانگی آغاز عشق است.
درود .... با فروغ جاویدان به روز و منتظر محبت و مهربانی شما دوست عزیز.... به درود
عزیزم! ممنون که سر زدی!
خیلی زیبا می نویسی!
و اما عشق...
عشق داند که در این دایره سرگردانند ...
ممنون که سر زدی
در ضمن
خواستم بگم از اینکه مختصر و مفید مینویس نهایت استفاده رو بردم چون یه دفعه چند تا پست رو با هم خوندم
عزیزم
شاد باشی
و
همیشه قلبت پر از عشق
سلام
چیزی نیست
بهتون سر می زنم
شب ، کنار شعله ی سبز بخاری رفته ام در خویش
باغ سبز شعله ها ، شعر دلاویزیست .
در من ، امشب چشمه ی احساس می جوشد ،
گریه خواهدشد ؟
بوسه خواهد شد ؟
یا گلی بر گور یاران صفا اندیش ؟
سلام نویسنده جوان !
اتفاقی مسیرم خورد اینجا
قلمت رو نه ، ولی سلیقه ات رو می فهمم
بنا دارم اگه مخالفت بی اثر نکنی (!) لینک کنیم همو
اینطوری از یاد نمیریم
برقرار باشی
بی خبر نذار
چرا من نفهمیدم که چی رو انداختی تو چاه !
آره منم یه مدتیه دارم بهش فکر میکنم
امید که آغاز نمیشه ... ولی خب بهتر میشه در کل
به قول یه روانشناس عشق تاجی ست بر سر عقل.
چه آغازی
چه انجامی
کدامین بود و باید شد ؟!
من میگم زندگی از جایی شروع میشه که عشق آغاز میشه
کلید رو می شه پیدا کرد هر چند حرفهایی که می زنیم همیشه واسه دیگران میخواهیم قشنگ جلوه بدیم نمی دونم چی بگم ولی
دوستی و عشق کلید نمی خواد چون خودشون کلید همه درها هستند