نمی دانم آیا ما هرگز یکدیگر را شناخته ایم ؟
هرگز از اعماق وجود یکدیگر آگاهی داریم ؟
آگاهی از آنچه رنجمان می دهد و آنچه دلیل بد خلقیها و فریادهایمان می شود .
فریادهای فرو خفته ای که جایی برای خالی شدن پیدا نمی کنند . یک عمر در سینه می مانند و سپس بی صدا محو و خاموش می شوند و کسی هرگز پی نمی برد که آنها چه بودند و با ما چه کردند ؟
من آیا می توانم جوابی برای آن بیابم ؟؟
گشتیم...نبود...نگرد...نیست...
شاید اگه در طول تاریخ بشر جوابی برای این سوالات یافت شده بود علم فلسفه به وجود نمی اومد...
سلام
دیروز شما مبارک و به سعادت
نه من کتابی چاپ نکرده ام ......
شادمان باشید مدام...
فریادهای فرو خفته ای که جایی برای خالی شدن پیدا نمی کنند . یک عمر در سینه می مانند و سپس بی صدا محو و خاموش می شوند و کسی هرگز پی نمی برد که آنها چه بودند و با ما چه کردند ؟
من آیا می توانم جوابی برای آن بیابم ؟؟
بله من پاسخ آن را می دانم:
هر چه او گفت.....
از اینکه به وبلاگ من سر زدید ممنونم.
هرگز کسی خواهد فهمید...؟!
هرگز هرگز هرگز ...هرگز.................هرگز