چهـــره ای دیـگـــر

در جایی که فقط یک دیوانه وجود دارد ، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند .

چهـــره ای دیـگـــر

در جایی که فقط یک دیوانه وجود دارد ، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند .

می روم ... !

فکر می کنی چقدر باید از رفتن کسی بگذرد تا بفهمی آدمها دلخوشی های ساده کوچکی را از هم دریغ می کنند و همین ساده ترین ها بهانه می شود برای رفتن ، دلیل نماندن .  

 

دختر قلبش را توی دستهایش گرفته  

و در کوچه های ابتدای این پاییز می دود   

...  

 

..

نظرات 5 + ارسال نظر
زورق خیال یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ب.ظ

سلام

به اندازه ریزش یک برگ پاییزی که از شاخه ای جدا می شود و بر زمین میافتد و به همان سادگی

و قلبش یخ می زد در این بازار مکاره

یه فنجون چایی داغ چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:49 ب.ظ http://Chayedaq.blogspot.com

تازه گیها رفته رفته زیر خلوارها خاک و من دلتنگ او

سکوت شبانه پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ

چرا شد می روم؟ شاید بشه گفت رسیدن ...

فریتی یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:27 ب.ظ

:((

زورق خیال سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:24 ب.ظ

به دمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد