چهـــره ای دیـگـــر

در جایی که فقط یک دیوانه وجود دارد ، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند .

چهـــره ای دیـگـــر

در جایی که فقط یک دیوانه وجود دارد ، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند .

شباهت بودنمان

بیدار می شوم . با بوی نان تازه و فریاد : نون خُشکیه !

موهامو دو گیس می بافم . با چه حجمی زندگی کردم که حالا جولان برات بازه ؟!  

 

.. 

نظرات 18 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:12 ق.ظ http://shayad-mashghi.blogfa.com/

با چه حجمی زندگی کردم که جولان برات بازه ؟!
این جمله بی نظیره
و تو نا خواسته به روح من وسعت می دهی

بهار دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ق.ظ

فرانک رو می شه دید؟

سارا دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ق.ظ http://adomide.wordpress.com/

موهایم رو می ریزم دورم شاید آشفتگی هام یادم بره

شمس دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:45 ب.ظ http://www.toranjestan.blogfa.com

زلفت چو افشان میکنی ما را پریشان می کنی ......
زیبا بود ....کوتاه و با احساس...فریدونمشیری یه کتاب داره به نام لحظه ها و احساس کتاب بدی نیست؟دیدی؟
من هم از اون افرادی هستم که عکس رو بدون دست کاری دوس دارم و هدفم از عکاسی هم ثبت واقعیت و زیباییهاست ....ممنون از نظرت....رشته درسیتون چیه؟درس خوندین؟شما عکاسی کار نمی کنین؟

قندیل دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:46 ب.ظ http://nedap.blogfa.com

پستت جالب بود چون برداشتهای مختلفی ازش میشه داشت.مخصوصا از قسمت :
. با چه حجمی زندگی کردم که حالا جولان برات بازه
جالب بود.

سمیه دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://17daghighe.blogfa.com/

با هر نامی که دوست داری عزیزم!

گلادیاتور دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:30 ب.ظ http://ghoolghoool.blogfa.com

نوشته هات برام همیشه یک جوری
یک جور بی قیدی
یک جور حماقت
یک جور غصه
یک نوع نگاه
نمیتونم بگم چی ولی نوشته هات خود زندگیند وتو توی چندتا جمله همه لطافت وسختی زندگی رو به رخ آدم میکشی

آئورت سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:43 ق.ظ http://www.aort.wordpress.com

کلاه از سر بر میدارم ... چشم میبندم، دست روی سینه ... با احترام، تعظیم میکنم به این نوشته ات !

ماندا چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.maandaa.blogfa.com

نمی دونم نوشتی و اینقد سنگین از آب در اومد یا از همون اولش نیت داشتی سنگین بنویسیش .من با خط دوم درگیر شدم !و کلا نتونستم چیزی بگم

حسین پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ق.ظ http://saleh1146.blogfa.com

سلام
وب پر محتوایی دارید اگر قابل دونستی یک سری هم به ما بزنید
موفق وموید باشید

شمس جمعه 8 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:20 ق.ظ http://www.toranjestan.blogfa.com

سلام با چند تا عکس جدید منتظرم ...

مریم شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:29 ب.ظ http://lovealone.blogsky.com

سلام
ممنونم از حضورتون و ممنونم از نظرتون خیلی
مطالب و نوشته هاتون در ظاهر اندک اما پر محتواست
موفق و شاد


مینا یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ق.ظ

سلام
هووم
بازم یه چیزی نوشتی من همش باید بهش فکر کنم
ولی فکر کنم منظورشو فهمیدم ولی مثل همیشه نمی تونم به زبون بیارم یعنی به زبون نمیاد .. گیس بافته .. جولان ..

بی وفا شدیا .. نمیای پیشم .. دلم تنگ شده حتی برای یه شاخه گلت

بوس بوس

فریاد دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:46 ب.ظ http://paeize86.blogfa.com

دوگیس مثل آنشرلی یعنی ؟

فرید(گلهای کاغذی) شنبه 16 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ق.ظ http://www.golhayekaghazi.blogfa.com

دستهای تو را
خواب دیدم

دو کوله بار حسرت و تردید
دو سایبان، دو انتظار رسیدن
آنگاه
چشمهای تو را
خواب دیدم

دو سر سپردۀ بیباک
دو راهزن، دو ستاره
آنگاه
قلب تو را
خواب دیدم

آن بیکرانۀ عاشق
رها، دیوانه وار صمیمانه
آنگاه
تو را
خواب دیدم

یک راز، یک فصل
یک ترانۀ بی پایان

و بیدار شدم،
عاشق شده بودم.

مینا شنبه 16 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ق.ظ

سلام

(گل)

سهیلا یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:59 ب.ظ http://vozoyeeshgh.blogfa.com

من همیشه قلبم را خواب می بینم
با نگاهی خیس
و در آغوش باران
بیدار می شوم
چشم هایم بارانی و
قلبم تپشی به رنگ باران پیدا کرده
..............
سلام

مینا دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:13 ب.ظ

سلام فرانک

عیدت مبارک .. بوس بوس

امروز خدا نخواست دعا بخونم .. خیلی غمگینم .. یه سال منتظر این روز باشی بعد از دستت بره .. خیلی سنگینه برام

برام دعا کن

عزیز دلمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد